انتشار در کانال تلگرام
حضور وزیر بهداشت در برنامه ثریا و در مقام پاسخ به منتقدان بیانگر نکات بسیار تلخی است. ایشان با طعنه و متلک تمامی آمار ها را از اساس رد کردند و منکر هر گونه مشکل در بخش مدیریتی وزارتخانه تحت امرشان شدند. در میانه صحبت، قاضی زاده هاشمی خطاب به مجری می گوید: (نقل به مضمون) « شما فقط بلدید انتقاد کنید چرا که اگر قصد اصلاح امور را داشتید نمودار ها و اسلاید ها را پیش از برنامه به من نشان می دادید »
علاوه بر اینکه ایشان اصلا انتقاد پذیر نیستند، رسانه را نیز نوکر خود می دانند که باید در خدمت دولت باشد و مجیز گویی شان را بکند. پر واضح است در شرایطی که دست مردم به مسئولین کاخ نشین نمی رسد این رسانه ها هستند که باید این زحمت را به دوش بکشند و مطالبات را مطرح کنند، این مهم وظیفه رسانه است. مگر قرار به خدمت نبود؟! چطور شد زمانی که نتایج نظر سنجی مردمی اعلام می شود ایشان همه چیز را دروغ می خوانند؟
در نگاه برخی مدیران جمهوری اسلامی جای دو چیز عوض شده است: بنا بود به واسطه مسئولیت و پست به مردم خدمت کنند، اما امروز انتظار دارند به واسطه مسئولیت و پست مردم به آن ها خدمت کنند و خشت کاخ هایشان را قرار دهند و دم نزنند.
خاطرم هست زمانی همین جناب وزیر را در مناطق محروم و در حال مداوای محرومین میدیدم، شاید آن ها هم نمایش بوده است، خدا داند. دسترسی به اقایان سخت، گوش شنوا هم ندارند. خب یکدفعه بیایید بگویید مردم شما نمی فهمید هر چه ما بفهمیم و میگوییم درست است!!
آدم یاد سریال قهوه تلخ مهران مدیری می افتد، آنجا هم هر کس برای خودش حکومتی داشت و به روش خودش مردم را سرکوب می کرد.
یکی از دلایلی که باعث می شود تا روند پیشرفت جمهوری اسلامی در بعضی موضوعات با کندی پیش برود این است که افراد سر جای خود نیستند. مسلما اگر هر کاری به کاردانَش سپرده شود آن امور به سرعت و با کیفیت بالایی انجام خواهد شد. به نظرم دلیل دیگرش نیز این است که وقتی فلان فرد نوآوری در کارش ندارد آن شخص با یک نیروی شاداب و سرزنده جا به جا نمی شود. لذا در طی زمان رخوت و بی حالی سراسر ادارات و مجموعه ها را دربر می گیرد. اوج بلوغ یک نظام این است که افراد با هدف بالندگی هر چه بیشتر مجموعه متبوعشان در زمانی که می بینند به درد سیستم نمی خورند داوطلبانه و بدون اینکه سیستم آسیب ببیند، از آن خارج شوند.
امسال بعد از انتخاب در نوزدهمین کنگره اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و با توجه به اینکه برنامه های ارائه شده بنده حقیر در تشکل، به دلایل متعدد و مختلف به خوبی پیش نمی رفت، به این نتیجه رسیدم که شاید با خروج از مجموعه، نشاط و شادابی مجدد به تیم رسانه ای جاد برگردد، از طرفی بعد از عدم تحقق اهداف و برنامه های پیش بینی شده کم کم احساس کردم که وقتم در حال تلف شدن در این مجموعه هست.
علی ایحال استعفا نامه ای تقدیم شورای مرکزی و هیئت عالی نظارت شده است و به زودی هم تایید خواهد شد. در هر حال امیدوارم جامعه اسلامی دانشجویان به دور از شعارزدگی و غرق در موضوعات روز مره و جناح بازی های معمول مسیر پیشرفت را به خوبی طی کند و به عنوان بزرگترین تشکل دانشجویی کشور نقش موثری را در دانشگاه و جامعه ایفا کند.
پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی عاملی به عنوان مبارزه با ظلم و استبداد، محوری استوار برای تشکیل جریانی میان دانشجویان تلقی میشد. در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به جرم اعتراض و ادامه راه همان آرمان «مبارزه با استکبار» سه دانشجوی دانشگاه تهران سد راه نفوذیهای غرب زده شدند و به شهادت رسیدند. نیکسون فردای آن روز مرگبار، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران دکترای افتخاری دریافت کرد و باید پرسید که مگر آن دانشجویان نمیدانستند که آن اعتراضات نتیجه مطلوبشان را نمیدهد پس چرا و به چه دلیلی جان خود را به خطر انداخته اند؟
پیش از انقلاب، همه گروهها و تشکلها نام اسلامی را یدک نمیکشیدند؛ تودهایها بودند، مجاهدین خلق و... هم در کنار جنبشهای مسلمان بودند؛ اما آنها نه برای کسب قدرت بلکه برای تحقق آرمانی بزرگ و برای قطع کردن دست اجنبیها از کشور دست به اعتراض میزدند. بارها شنیده ایم که روح دانشجویی پر است از آرمان گرایی. اما این آرمانگرایی به چه معنی است؟
تفاوتهای دانشگاه و مقطع دبیرستان بر هیچ کسی پوشیده نیست. نیروی جوان و جویای نام بعد از کنکور به نیت درس خواندن وارد دانشگاه میشود و به تعبیری درهای اجتماع باز شده و جوان را در خود میبلعد و این تماماً به خود شخص برمی گردد که در اجتماعی خوب و مفید تنفس کند؛ یا اینکه به بیراهه بزند و مسیر تباهی را در پیش گیرد. دانشجویان با هر گرایش فکری و سیاسی فضای جدید را لمس میکنند و همینطور سعی در تأثیرگذاری بر آن دارند. یک دست که صدا ندارد! لذا جمعی ایجاد شده است و به عنوان یک تشکیلات و با یک کار گروهی سعی در ایفای نقش دانشجویی دارند. پیش از انقلاب اسلامی مفهوم آرمان گرایی به معنای واقعی کلمه تبیین شد. آنجایی که نسبت به حضور نیکسون بیتفاوت نبودند و تا پای جان برای بستن راه آمریکاییها ایستادگی کردند؛ اما هر چقدر که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذریم نقش تشکلهای دانشجویی و دانشجو به عنوان یک عنصر کنشگر در جامعه اسلامی کمتر میشود. دولتها نقش پر رنگی در جریانهای دانشجویی بازی میکنند، فرقی نمیکند که نامش اصلاحات باشد یا مهرورزی یا اعتدال. هر کدام دانشگاه را صفحه شطرنج و دانشجوها را نیز مهرههایی فرض میکردند و میکنند. در شرایطی دانشجوها دولت را میسازند و در اکثر مواقع هم دولتها، دانشجو را پرورش میدهند و از آنها استفاده میکنند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جریانات دانشجویی هر کدام به اندازه وسعشان سعی میکنند دستشان را به عناصر قدرتمند، بند کنند و از آنها استفاده کنند؛ از این رو به راحتی میتوان ادعا کرد که آرمان گرایی مرده و جنازه اش هم دفن شده و حتی از روح آن هم خبری نیست. ارمغان ریاست جمهوری رئیس دولت اصلاحات، مدیون جریانات دانشجویی است؛ مهمترین نقش را دانشجویان در رأی آوری ایشان بازی کردند. میتوان گفت که قدرت طلبی و زمین گذاشتن آرمانها از همان روزهای نحس شروع شد و طعم شیرین قدرت، دانشجویان دیگر را نیز در پای گذاشتن به این مسیر ترغیب کرد. باید اذعان کرد که دیگر مردم و مطالبات اجتماعی بطور کامل فراموش شدند و این زدوبندهای سیاسی است که محور بیانیهها و تریبونهای دانشجویی را مشخص میکند.روح آرمان خواهی نابود شده است؛ و اکثر فعالان دانشجویی، تشکیلات را به مثابه پلی برای رسیدن به قدرت میبینند. لازم به تذکر است که در این میان توصیههای پدرانه مقام معظم رهبری هم تأثیر شگرفی در تغییر فضاهای دانشجویی ندارد. در تابستان ۹۵ ایشان ۱۲ نکته خطاب به تشکلهای دانشجویی خاطرنشان کردند؛ اما امروز عمل به آن اوامر چندان قابل رؤیت نیست و موضوعات سیاسی جای آنها را گرفته است. ایشان بارها در حوزه فرهنگ تذکر دادهاند اما کجاست گوش شنوا؟! حتی در یکی از دیدارها، مثالهایی از قبیل سرود و تئاتر هم زدند و به نوعی کار تشکلها را هم مشخص کردند؛ اما باز هم نمود عینی پیدا نکرده است! در همین دیدار اخیر دانشجویان با ایشان، واکنشهای رهبر انقلاب به سخنان نماینده جهادگران و پاسخ به دغدغههای آن جوان در خصوص روستاییان و مشکلات آنان بسیار جالب و قابل توجه بود.به هرحال جنبش دانشجویی با آن همه یال و کوپال، امروزه بسیار نحیف شده است. دیگر در دانشگاه جای بحثهای تبیینی و کرسیهای آزاداندیشی نیست؛ بلکه یک عده به دنبال برگزاری کنسرت و رقص و آوازند؛ و دیگری هم به دنبال برنامههای طنز و خنداندن دانشجویان و احتمالاً هر دو این راه را برای جذب دانشجویان بهتر دیدهاند. ناگفته نماند که جنبش دانشجویی در مواردی نیز مانند برجام سنگ تمام گذاشته و در جهت تبیین این موضوع بسیار تلاش کرد؛ اما این را هم باید گفت که امروزه در تشکلها عدهای برای تریبون و تبدیل شدن به پیاده نظام احزاب سیاسی رقابت میکنند. یک تشکل بر طبل مواضع فلان جریان سیاسی میکوبد و عضو شورای مرکزی گروه دیگر گستاخانه بعد از پایان دوره حضورش در تشکل، در انتخابات یکی از احزاب کاندیدا شده و عضو شورای مرکزی فلان حزب میشود. بخش دیگر جنبش دانشجویی در وضعیتی بسیار اسفناک روز را شب میکند. عدهای با نام امید، نواندیش و ترقی خواه برای گذران امور، خودفروشی میکنند و برای اندک نان و آبی در دانشگاه هر باجی را به مسئولین میدهند. عیبها را میبینند و سکوت میکنند و حتی در موارد لازم با مسئولین همراهی هم میکنند و انگار اصلاً به نقد و اینکه دانشجو باید نقاد باشد اعتقاد ندارند!وضعیت جنبش دانشجویی ایران اسلامی با پیش از انقلاب بسیار متفاوت شده است. مطالبات تلگرامی شده و فضای کف دانشگاه روزهای آرامی را سپری میکند. پوسترهای برنامهها طراحی میشوند که در فضای مجازی منتشر شوند و ذاتاً برنامه باید برگزار شود و سر و صدا کند؛ حال اینکه چه محتوایی از آن خارج خواهد شد چندان اهمیتی ندارد. رسانهها و فضای مجازی باعث شدهاند که جنبش دانشجویی ظاهری بسیار مرتب و آراسته از خود به نمایش بگذارد و پوکی درونی آن را هر کسی نبیند.
انتشار در روزنامه کیهان
کلاس درس مکانیک سیالات با استاد یزدی نژاد - دانشکده فنی منتظری مشهد
تمدید 10 ساله تحریم های جمهوری اسلامی امشب در سنای امریکا بدون رای منفی تصویب شد. این مسلما یک شکست برای جمهوری اسلامی است.چه بخواهیم و چه نخواهیم برجام یک مسئله و توافق ملی بود و شکست آن با توجه به حجم عظیم خساراتی که به جمهوری اسلامی وارد شده است، شکست تمام ملت است. کاری به اینکه منتقدین گفتند و اعتدالیون گوش نکردند ندارم، ای کاش تجربه تلخ دیگری مانند دیگر مذاکرات جمهوری اسلامی بوجود نمی آمد. امریکا بد عهد است و این مشخص بود و سابقه داشت، ای کاش به معنای واقعی کلمه تدبیر می شد و ملت امیدوار به وعده های برجامی اینطور شکست خورده به نقطه اول بر نمی گشتند. تجربه برجام بسیار تلخ است و تنها باید امیدوار بود که مسئولین امر از این موضوع هم درس بگیرند و این تلخی را در آینده، با خدمت هایشان و اعتماد به جوانان و مردم به یک شیرینی غیر قابل وصف تبدیل کنند. برجام یک عبرت است.
انتشار در کانال تلگرام
استندآپ کمدی روحانی در مشهد!
رئیس جمهور امروز در مشهد مقدس گفته است:
مردم ما متدین هستند ... بجای کارهایی که آن هارا خوشحال هم نمی کند، به فکر آینده آنان باشیم. مردم باید مطمئن باشند جوان آنها آینده شغلی دارد.
به قول فردوسی پور سرمان را باید بکوبیم به میز! این دیگر نوبر است! در چشمان ما زل می زنند و لبخند زنان به شعورمان توهین می کنند! خب یکی نیست بگوید بزرگوار طوری می گویید انگار مردم کنار هر بچه ای که می زایند باید شغل هم به دنیا بیاورند. یکی نیست بگوید اخوی به جاده خاکی زده اید، مسئولین امر در ایجاد اشتغال شمایید ای اعتدالیون!
بله، دقیقا خود شمایید!
والله بالله تالله شمایید!
واقعا مردم از لغو سخنرانی امثال مطهری ناراحتند یا از بیکاری مفرطی که منجر به خودکشی جوانشان شده است؟
واقعا ما را چه فرض کرده اند؟
#توهین_به_مردم
#شعور_مردم
#بی_تدبیران
#دولت_پیرمرد_ها
انتشار در کانال تلگرام
عضو شورای مرکزی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان گفت: عجله دولت در مذاکرات سبب شد سرمان کلاه برود امروز برجام یکطرفه در حال اجراست و این بهدلیل بیدقتی و عجله دولتمردان در مذاکرات است.
مشروح مصاحبه در ادامه مطلب ...
انتشار در خبرگزاری فارس
هر سخن جایی دارد و هر نکته مکانی! اساسا معتقدم که همیشه باب نقد باز نیست و هرکس باید آنقدر درک و شعور داشته باشد که در مواقع بحرانی هر حرفی را نزد. فارغ از اینکه دولت ضعیف است و ضعیف عمل می کند، زمانی که آن اتفاقات تلخ (اقدام تروریستی حله و سانحه برخورد دو قطار) افتاد، زیبنده نیروهای انقلابی نبود که تیغ تیز نقد را در آن لحظات غم بار به دولتی ها بکشند. در آن شرایط که عده کثیری از مردم ما عزادار شده بودند همانطور که از #دولت انتظار پیگیری امور مربوطه می رود قاعدتا مردم هم وظایفی دارند و باید در جهت رفع اندوه این حادثه تلاش کنند. خطاب به برخی دوستان عرض می کنم همانطور که #آخوندی اشتباه کرد و فکر کرد کسی نگران پول دیه درگذشتگان است و بحث بیمه را پیش کشید شما هم اشتباه کردید که فکر کردید از این حادثه می شود به #مایه_شرمساری پرداخت و به تعبیری موضوع را سیاسی بررسی کرد. مسلما برای خانواده های داغ دار همانقدر که بیمه بی ارزش است، #مایه_شرمساری و روحانی و حرف های او بی ارزش تر است. برای آن عده ی همیشه توجیه گر عرض می کنم که واقعا آیا پرداختن به #مایه_شرمساری باعث آرامش خانواده های داغدار می شود؟
ناگفته نماند که در این میان، اتفاق زشت تر آنجا بود که آقایان مسئول در این قیامت به دنبال استراتژی های انتخاباتی بوده اند. آقای #نجفی (مشاور رئیس جمهور) و همکارانشان در این روز های تلخ در پاستور نسخه های انتخاباتی برای 96 می پیچند. چقدر زشت و احمقانه! هنوز که ماه ها مانده است تا انتخابات، یک هفته نمی شد دندان به جگر بگیرید؟ جان مردمی در حله و قطار سوخت اما روح مردم را با این بی تدبیری ها هر روز و هر ساعت می سوزانید. هر سخن جایی دارد و هر نکته مکانی.
انتشار در کانال تلگرام
در خبر ها آمده است که در آمل، 18 ساعت از این روز های سرد را بدون گاز و برق سپری کرده اند. هنوز نه کسی دستور ویژه جهت پیگیری داده و نه حتی رئیس جمهور این را مایه شرمساری توصیف کرده، وزارت نفت هم تشکیل کمیته مخصوص پیگیری این موضوع را کلید نزده است. استقبال پرشور مردم آمل از رئیس جمهور سابق هنوز فراموش نشده و مسلما آقایان تدبیر و امید از شرایط آمل بهتر از همه با خبراند ولی قابل تامل است که کاری در جهت حل مشکلات مردم آمل قدم بر نمی دارند. البته مردم آمل را باید نسبت به تهرانی ها و اهوازی ها استثنا قرار داد چرا که شرایط کاملا فرق می کند. در تهران و اهواز اگر در خانه بمانید از آلودگی و گرد و خاک در امانید اما در آمل هرجا که باشید، باز هم سرما به استخوان می رسد. فراموش نخواهد شد که هر چقدر استقبال از احمدی نژاد پرشور بود در مقابل روحانی روی ناخوش مردم را در مازندران مشاهده کرد و استقبال سردی را از او داشتند که منجر به تغییر استاندار مازندران نیز شد. به نظر شما آیا دولت به دلیل منتقد بودن مردم مازندران در حال شکنجه آنان است؟؟!!
انتشار در کانال تلگرام
کارگاه منطقه ای آموزش نشریه نگاری
دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان
رئیس جهور حقوقدان در اقدامی قابل تامل حرکت قانونی دادستان خراسان رضوی را محکوم و دستور پیگیری برای اقدامات غیرقانونی مطهری و اصلاح طلبان تندرو خراسان رضوی را داده است. تناقض های ظاهری و باطنی دولت مشمئز کننده است. همین چند ماه پیش بود که آقای روحانی در بیاناتی قابل تامل تر در خصوص پیگیری حقوق های نجومی و حرام نیروهایش گفته بود که با بگیر و ببند مشکلات حل نمی شود. چطور شد! آنجا که حق ملت ضایع شده بود نباید بگیر و ببند کرد و اینجا که از قانون دفاع می شود و اجازه نمی دهند از اموال بیت المال استفاده شخصی و حزبی شود به دنبال بگیر و ببند رفته اید؟ دولت اگر میخواهد برای همه مردم (نه همان 200 هزار نفری که باعث پیروزی در انتخاب شدند) حکومت کند باید چشم و گوشش را به بیرون درب های مجلس متمرکز کند نه داخل مجلس. از امثال مطهری ها که در این مجلس کم هم نیستند آبی گرم نمی شوند. دولت باید بشنود مردم در تجمعات جلوی مجلس چه می گویند. باید به تجمعات مسکن مهری ها، کارگران و دانشجویانی که با بدبختی روز را شب می کنند گوش کند. پتانسیل جوانان به هدر می رود و هر روز سرخورده تر از دیروز می شوند و آقایان به دنبال امثال مطهری ها هستند. کارگران بیکار می شوند، کارخانه ها تعطیل می شوند و این بوی تعفن شعار و وعده است که زندگی مردم را تلخ کرده، این طعم تلخ تدبیر و امید اعتدالیون است که کام ملت را تلخ کرده، جناب آقای حسن روحانی ما هم به 96 امیدواریم!
باشد که به راه راست هدایت شوید.
انتشار در کانال تلگرام