دیدار فائزه دختر خلف هاشمی رفسنجانی با یکی از رهبران بهاییت بیشتر از آن که برای کشور و نظام جمهوری اسلامی مضر باشد، پدرش را با خاک یکسان کرد.

بعد از اتفاقات انتخابات ۷ اسفند و پیروزی قاطع هاشمی در تهران، رسانه های زنجیری جریان اصلاح طلب از همان روز فرصت را مغتنم شمردند و سعی در ایجاد جو روانی برای نشاندن هاشمی بر کرسی ریاست مجلس خبرگان را داشتند؛اما در اقدامی کاملاً عجیب، هاشمی کوچک چنان ضربه ای به هاشمی بزرگ زد که شاید هیچ کس در روی زمین توانایی اش را نداشت. از پای درآوردن هاشمی رفسنجانی آن هم بدین شکل و بدون کوچکترین هزینه ای در مخیله کسی نمی گنجید.

فائزه که سابقه های متفاوتی در بی اعتبار کردن پدر خود دارد، این بار با ضربه ای مهلک شرایط سختی را برای هاشمی بزرگ ایجاد کرده است که حتی این موضوع می تواند به پایان حیات سیاسی هاشمی پدر نیز منجر شود. آغوش باز فائزه هاشمی رفسنجانی به روی بهائیت باعث بسته شدن آغوش های زیادی به روی پدر شد و اندک اعتبار پدر کهن سالش به باد هوا رفت.

پر واضح است که هدف هاشمی رفسنجانی در مجلس خبرگان تنها بدست آوردن ۳۰ درصد نمایندگان بود که بتواند به عنوان شخصی تأثیرگذار در معادلات دوستان قدیمی اش قرار گیرد؛ اما با خرابکاری عظیم فائزه، فاصله دوستان انقلابی و قدیمی با پدر بیشتر شد که هیچ، اغلب آن دوستانی هم که در لیست هاشمی بودند، امروز ابراز ارادتی به او نمی کنند و این بدین معنی است که هاشمی تمام بازی را در خبرگان باخته است.

مسلماً این موضوع نیز از دید شیخ پر حاشیه انقلاب پنهان نمانده است و باید به همین دلیل باشد که عدم کاندیداتوری برای ریاست خبرگان را اعلام کرده است؛ اما زهی خیال باطل! که این فرار رو به جلو نیز مؤثر نخواهد شد و امروز هاشمی را باید در قعر شاخص های محبوبیت برای سران و مردم جست و جو کرد.

این نکته قابل تأمل است که در چنین شرایطی قاعدتاً روحانی نیز از تابعیت گذشته خود کاسته و در این سال آخر ریاست جمهوری اش به دنبال دولت مستقل خود خواهد رفت. اقدام فائزه سایه هاشمی را از سر روحانی کشید و این پیام آوردنده این است که دیگر روحانی بنا بر تصمیمات خودش عمل می کند نه نظرات باب میل حاج آقا.

با توجه به محتمل بودن عدم رأی آوری روحانی در انتخابات ۹۶، این موضوع را می توان لحظه سقوط هاشمی را به ته دره متصور شد؛ به تعبیری فائزه پیش از حضرت عزراییل حیات دنیوی پدرش را گرفته است. وحشتناک ترین قسمت داستان آنجایی ست که هاشمی به جهت بقا به زیر پرچم خاتمی پناه ببرد که این را نیز می توان به عذاب دوران برزخ تعبیر کرد.

انتشار در خبرگزاری دانشجو